روش من..

#مینهو
#استری_کیدز

هنوز صدای گام های بلندشان را از پشت سرم میشنوم.. با آن کفش های مرغوب سلطنتی.
آن بازار کوچک از آنچه فکر میکردم بزرگ تر است و حالا که باد داغ در مو هایم جست و جو میکند بزرگ تر هم میشود..
صدای فریادشان در گوشم میپیچد؛ باید به قدم هایم سرعت ببخشم..
هر قدمی که برمیدارم، گرد و خاکی را به هوا می فرستد.
نمیتوانم به سوزش گونه هایم اهمیتی بدهم..
هرگاه ممکن است به گاری های کوچک و بزرگ‌شان برخورد کنم؛ نفس هایم تند تر از قبل می شود..
میتوانم درد کمی که در پاهایم جریان دارد حس کنم، اما آن سردی خنجرم است که به دور کمرم حس نمیکنم..
آنگاه است که چشمانم قسمتی کوچک در انتهای شهر میبیند که گویا فراموش شده است.
انگار میشود مدتی در میان سایه ها بمانم تا آن سرباز های لعنتی فراموش کنند.
صدایی رسا صورتم را که با خاک و خون آراسته شده برمی‌گرداند. صدایی که نمی‌گذارد لحظه ای نفس بکشم..
_دنبال این میگردی؟
خنجری با دسته ای طلایی در بین انگشتان همان مرد جوان میدرخشد.. نسیم با پیراهنش بازی میکند.
_تو.. باید اون رو بهم پس بدی..!
با هر قدمی که برمیدارد و به زمین هدیه میکند بیشتر به من نزدیک میشود..
_حتما، اما باید هزینش رو پرداخت کنی.. به روش من..!


✨️
دیدگاه ها (۹)

دیدار دوباره.. [END]

دیدار دوباره..[p1]

ازمایشگاه سرد

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط